به نرمافزارهای همدیگر امتیاز بدهید
رسم است در دانشگاه که دانشجوهای خوب سالبالایی، کمکاستاد1 میشوند تا وظیفه تعریف و ارزیابی پروژهها را بر عهده بگیرند. فکر میکنم از این پروژههای درسی و کمکاستادها چیزهای مهمتری یاد گرفته باشم تا خود دروس. در واقع، وضع پروژههای درسی بهتر است از تدریس یا امتحان و خوبتر کردن چیزهای خوب راهی است که ما انتخاب کردهایم2.
به لطف کمکاستادهای پرتلاش، درس مهندسی نرمافزار ۲ در دانشگاه علم و صنعت، تبدیل شده است به انجام یک پروژه تقریبا تجاری توسط گروههای پنج یا شش نفری دانشجوها. یعنی هر گروه باید محصولی را در طول ترم آماده کند و در چند مرحله برای گروههای دیگر ارائه دهد. ما میخواستیم پروژهها برای حل مشکلات واقعی تعریف شوند و همچنین با مشارکت دادن دانشجوها در ارزیابی کار همدیگر به دنبال ایجاد رقابتی بودیم در تولید نرمافزارهای با کیفیت و به درد بخور.
ایده ارزیابی جمعی، بیسابقه نیست. سایتی هست به نام کورسرا که درسهای دانشگاهی را به صورت مجازی ارائه میکند. بعضی از تمرینهای درسی این سایت به صورت خودکار ارزیابی میشوند؛ مثلا شما برنامهای مینویسید و متناسب با عملکرد آن، نمره میگیرید. همه درسها را نمیشود این طوری ارزیابی کرد، گاهی باید چیزی طراحی کنید یا مطلبی بنویسید. در این درسها خود دانشجوها باید کار همدیگر را ارزیابی کنند و البته قانونی هم وجود دارد که ارزیابیکننده نمیتواند به همه خوب امتیاز بدهد، باید از بعضی کم کند تا به دیگران بیافزاید.
برای اصلاح درس، از پیشنهاد پروژه شروع کردیم و گفتیم که باید در آن بخشی را به مشکل اختصاص دهند؛ یعنی با زحمتی که میکشند چه چیزی را میخواهند بهتر کنند. همچنین خواستیم که فکر کنند وقتی محصول آماده شد، چطور آن را به دست مخاطب میرسانند. یک نمونه هم نوشتیم تا الگو بگیرند.
چند مرحله ارائه داشتیم که هر گروه باید حاصل کارش را برای همه دانشجوها ارائه میداد. یعنی هم باید میگفتند که چه ویژگیهایی افزودهاند، چطور تقسیم کار کردهاند و اینکه قرار است برای مرحله بعد چه کارهایی بکنند. ما از جهتهای مختلفی کار هر گروه را ارزیابی میکردیم و نتیجه ارزیابی برای همه منتشر میشد. برای مشارکت دانشجوها هم سامانهای درست کرده بودیم که بعد از هر ارائه برای همه نامهای میفرستاد تا نظرشان را در مورد کارهای دیگران بگویند. یعنی باید به کار هر گروه امتیاز میدادند، البته با همان شکل که نمیتوانستند به همه خوب امتیاز بدهند و باید از یک گروه کم میکردند تا به دیگری اضافه کنند.
به ما انتقاد میکردند که دانشجوها به رفقایشان بیشتر امتیاز میدهند و کمتر به کیفیت کارها توجه دارند. راستش خودمان هم احساس میکردیم که امتیازها خیلی با معنی نیستند، یعنی بالا بودن امتیاز یک گروه، نشان از کیفیت بالای محصول آنها نداشت. ولی خب برای خود دانشجوها مهم بود و میدیدیم که گاهی به امتیازی که دیگران دادهاند، ارجاع میدهند.
واژه حل تمرین که نمیدانم ابتکار کدام ذهن برتری بوده است، مربوط میشود به درسهای نظری که مسالههای سخت دارند.
یعنی فکر میکنیم پرثمرتر است از اینکه برویم سراغ چیزهای بد و آنها را خوب کنیم.